Night divides the day
بر دو عالم
هر مژه بر هم زدن
خط می کشی «بیدل دهلوی»
از سکوت تا سکوت: کلمه
و میان دو جمله
نقطه ای چشمک می زند.
نقطه ای چشمک می زند.
من در کمین شکار رويایی نشسته ام
که پشت پلکهایت می خوابی،
می خوانی
و با نگاه
ورق می زنی.
مبادای نقطه بودن:«قصه ما به سر رسید»
و تردید من
وقوع استعاره ی غریبی که گل و قهوه را
به کلاغ و کفشدوزک
پیوند می زند.
انگشتان من
از لابلای انگشتان تو
سبز می شوند.
کلمه تا کلمه: سکوت.
3 Comments:
wow! great! :)
هیسس
من نسخه قبلیش رو بیشتر دوست داشتم:)
Post a Comment
<< Home