Name:
Location: tehran, tehran, Iran

Sunday, March 30, 2008

آنیما

نیمه گم شده من
با من بود
مثل خودم بود
حرفهاي مرا مي زد
بوي مرا مي داد
كتابهاي مرا مي خواند
فيلمهاي مرا مي ديد
موسيقي هاي مرا دوست داشت

وقتی به حماقت زندگی می خندید، سر تكان دادم
وقتی به فرصتهای از دست رفته افسوس می خورد، آه کشیدم
وقتی جوکهای تکراری تعریف می کرد، از ته دل خندیدم
و روزی که فهمیدم زن است، وحشت کردم!

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

wow! che badbin! :(
Lafcadio

06 April, 2008  

Post a Comment

<< Home