Name:
Location: tehran, tehran, Iran

Thursday, April 24, 2008

خلبان

وقتی بچه بودم -درست مثل خیلی از پسرهای هم سن و سالم- آرزو داشتم خلبان شوم. نمی دانم این آرزو کی تبدیل به یک چیز خنده دار شد. قبل از این که دوره ابتدایی تمام شود کلکش را کنده بودم. از آن موقع یاد گرفتم که آرزوهایم را فراموش کنم و به آنها بخندم.
آدم می تواند در ۱۸ سالگی به آرزوهای ۷ سالگی اش بخندد. ولی برای فراموش کردن یا خنده دار شدن۳۰ آرزوهای سالگی عمر آدم معمولی کفاف نمی دهد. در واقع کسی که نخواهد آرزوهای ۳۰ سالگی اش را جدی بگیرد زندگی گندی خواهد داشت و هیچ دلیلی برای خندیدن در این وضعیت وجود ندارد. برای همچین آدمی در بهترین حالت می توان دلداری داد و تاسف خورد.

تا بوی گندش بلند نشده باید شروع کنم.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home