As I Lay Living ...

Name:
Location: tehran, tehran, Iran

Thursday, June 04, 2009

توجیه بهتری ندارم

وقتی که وسط حرفهات تپق می زدی برام آشنا بود. وقتی احمدی نژاد موزیانه بهت تشر می زد لبات مثل گچ سفید می شد. این رو هم قبلا تجربه کرده بودم. وقتی هم که ناشیانه سعی می کردی مقابله کنی لرزش صدات نشون میداد که از نتیجه کار خودت نه رضایت داری و نه اطمینان. وقتی که با تردید و ترس و لرز به دوربین نگاه کردی و ملت رو خطاب قرار دادی اون حس فقدان اعتماد به نفست برام آشنا بود. وقتی که دقیقه های آخر رو نمی دونستی چی باید بگی و الکی از ملت تشکر کردی خیلی باهات هم ذات پنداری کردم. آره. یاد خودم افتادم. انگار که یکی از بچه سوسولهای مدرسه تیزهوشان با اعتماد به نفس پفکی اش افتاده باشه جلوی یه هفت خط چند سال مردود.
اگه این شباهت ها نبود اگر تو مثل ایینه بازتاب حقارت هام نبودی محال بود بهت رای بدم. محال بود!!!

بهت رای می دیم همونطور که به معین دادیم. اون هم مثل تو توی حرف زدن کم می آورد. اون هم یه تو سری خور بدون اعتماد به نفس بود مثل خودم و مثل خودمون. شاید مفهوم یک شخصیت مردمی همینه که مثل آحاد ملت شخصیت حقیر و ضعیفی داشته باشه. که توان دفاع درست و حسابی از خودش رو نداشته باشه. که توی بحث حتما کم بیاره.