در جلسه روانگاوی
- تو خودتوقبول نداری. با خودت مشکل داری.
- بعد هم روش خط می کشم...
- و نسبت به خودت بی رحمی.
- ولی آخر سر اسم درستم رو می نویسم. این امیدوار کننده نیست؟
- نه، بيا اسم عمه منو بنویس!
- آخه من از کجا بدونم که اسم عمه شما چیه!
Labels: iranian shit, wet dream, احتلام, پوران درخشنده, رويای خيس
افتضاحه. بی خیالش میشم. و این یکی:
1. شسیبشسیب
2. سشیبشسیبشسیب
3. شسبشسیبشسیبشسیب
خوبه. قابل تحمله. فقط باید برم پست های انگلیسی رو درست کنم.
- چون وبلاگ نویس و وبلاگ خون تنبلی هستم، همین الان فهمیدم که از یلدا خیلی گذشته.
- اگه قبل از یلدا هم بود، من عمرا 5 نفر رفیق وبلاگ نویس پیدا می کردم.
ولی چون بازی با حالیه قسمت اولش رو پایه می شم، به جهنم که دیر شده! اگه مشکلی هست، حاضرم بازنده بازی باشم
این 5 تا مورد رو داشته باشین. عمرا فکرش رو هم نکردین:
- من هیچی نمی شم. اینو مادربزرگم توی خواب بهم گفت. خدا رحمتش کنه.
- چند شب پیش موهای خواهرم رو رنگ کردم.
- چیزی که بیشتر از همه ازش می ترسم اینه که توی یه جای تنگ گیر کنم و نتونم تکون بخورم.
- خوشحالم که دارم پست فارسی می نویسم. از این که وبلاگم انگلیسیه پشیمونم.
- امروز صبح یه سوتی ناجور دادم، اونقدر ناجور که نمی تونم تعریفش کنم. شبیه سوتی دیگه ای بود که 3-4 سال پیش داده بودم و میشه درگوشی تعریفش کرد.